سالگرد رحلت آیتالله محمدتقی مصباح یزدی
یادگار سالهای آموزش انقلاب و مبارزات پنهان
* دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
تاریخ انقلاب گواهی صادق بر فعالیتهای عظیم و مؤثر آیتالله محمدتقی مصباح یزدی در طول سالهای مختلف است، چه هنگامی که در اوایل دهه 1340 با تاسیس مدرسه حقانی در کنار آیتالله شهید قدوسی و شهید دکتر بهشتی به تربیت طلاب انقلابی و مبارز پرداخت، چه زمانی که در ابتدای دهه 50 و در فضای ضد مذهبی آن ایّام، در «مؤسسه در راه حق» به آگاهسازی جوانان و پاسخ به شبهههای دینی و اعتقادی اشتغال داشت و چه در دوران پس از انقلاب که «مؤسسه علمی پژوهشی امام خمینی» را مأمن دانشجویان و طلاب بااستعداد و انقلابی گرداند تا با جدیدترین شیوهها و متون آموزشی در ابعاد مختلف بتوانند در برابر هجوم عظیم فرهنگ و اندیشه غرب بایستند و جوانان را آگاه سازند.
او برای دفاع از اسلام و انقلاب، وقتی لازم میدانست، خود لباس رزم میپوشید و به میدان میرفت. اما میدان نبرد او، عرصههای فکری و اندیشه و جدال با تفکرات و نحلههای فکری انحرافی بود. چنان که در اردیبهشت 1360، یکتنه به نبرد فکری با احسان طبری (نماینده حزب توده) و فرخ نگهدار مارکسیست از سوی سازمان به اصطلاح فداییان خلق رفت و در یک برنامه بحث آزاد، نشان داد که آنها تا چه اندازه از نظر فکری و اندیشه عقبمانده هستند.
سالها بعد، فرخ نگهدار در مصاحبهای اعتراف کرد که چقدر در برابر آیتالله مصباح یزدی احساس کوچکی کرده بود و علیرغم مطالعات و ادعای فراوان، بهوضوح مشاهده نمود که آیتالله فیلسوف، حتی مارکسیسم را از او بسیار بهتر و علمیتر میشناسد!
محور اولین تشکیلات حوزه
اما آیتالله مصباح در کنار کارهای آرام علمی و آموزشی و روشنگرانه، فعالیتهای سیاسی و تشکیلاتی و تبلیغی انقلابی داشت، اگرچه در زمانش، بسیاری از حتی انقلابیون و سیاسیون هم آن را درک نکردند و بعضا براین باور بودند که آیتالله فقط به درس و بحث اکتفا کرده و با نهضت امام همراه نیست! اما سالهای بعد و پس از پیروزی انقلاب متوجه شدند که در بسیاری از موارد مبارزاتی و فعالیتهای انقلابی، آیتالله مصباح یزدی از آنها بسیار جلوتر و پیشتازتر بوده است.
چنانچه یکی از نخستین فعالیتهای مبارزاتی روحانیون در سالهای پس از تبعید امام، تشکیلات مدرسین انقلابی حوزه علمیه قم بود که توسط جمعی از علما و فضلا و اساتید این حوزه برای تربیت و پرورش طلاب مبارز تشکیل شد و آیتالله مصباح یکی از محوریترین افراد آن تشکیلات به شمار میآمد که تا زمان انقلاب و بیان خاطرات اعضای آن، هیچکس نه از میان مبارزین و نه در ساواک و دستگاه سرکوب رژیم شاه از نقش ایشان مطلع نگردید.
تشکیلات مدرسین انقلابی حوزه علمیه قم حدود یک سال و نیم پس از تبعید حضرت امام آنچنان فعالیت داشت که ساواک حتی ردی از آن نتوانسته بود بهدست بیاورد. آنها ضمن چاپ اعلامیه و انتشار نشریات مخفی برای ترویج فرهنگ انقلاب اسلامی و آرمانهای حضرت امام، به پخش اعلامیه و تراکتهای افشاگرانه و روشنگرانه با تمثال حضرت امام اقدام میکردند که از جمله بهنگام تحویل سال نو در حرم حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام صورت میگرفت و در شب عید سال 1344 با موفقیت و در سطحی وسیع توسط طلاب مبارز انجام شد.
دستگیری اعضای مدرسین و مخفی شدن آیتالله
شب عید نوروز 1345 هم طلاب حوزه علمیه قم به روال قبل، همزمان با خاموش شدن چراغهای حرم در هنگام تحویل سال، فضای صحن حرم مطهّر را مملو از اعلامیه و تراکتهایی در حمایت از رهبر تبعیدی نهضت و ادامه مبارزه علیه رژیم شاه گرداندند. اما برخلاف سال گذشته این بار مزدوران ساواک آماده بودند و به محض روشن شدن چراغها، چند نفر از آن طلاب مبارز را دستگیر کردند.
ساواک به خانههای طلاب و روحانیون دستگیرشده هجوم برد و با زیر و رو کردن کتابها و دفاتر و نوشتهها به ارتباط برخی دیگر از مدرسین و اساتید حوزه با بازداشتشدگان پی برد و به دنبال آنها، حضرات آیات؛ جنتی، آذری قمی، ابراهیم امینی و علی قدوسی و حجتالاسلام علیاصغر مروارید دستگیر شدند.
رژیم شاه از طریق بازرسی منازل این افراد به تشکیلات گسترده و پنهان مدرسین حوزه علمیه قم پی برد که دارای اساسنامه بسیار قوی و محکمی بود. ماموران رژیم شاه از وجود چنین تشکیلاتی که در مخالفت با آن در حال فعالیت بود، سخت به وحشت افتادند. به همین دلیل دیگر اعضای این جامعه از جمله آیتالله خامنهای و حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی را هم تحت تعقیب قرار دادند.
چه کسی اساسنامه آن تشکیلات مخفی را نوشته بود؟
حضرت آیتالله خامنهای در گفتوگویی درباره آن تشکیلات حوزه فرمودهاند:
«... طرح یک تشکیلات عظیم بود که بتواند کلیه تلاشهای مبارزه را در یک جهت و در یک خط قرار بدهد. اساسنامهای هم نوشته بودیم و حق عضویت میپرداختیم و هرکدام هم کاری را برعهده داشتیم.»1
اما ماده 19 اساسنامه، موضوع را از نظر ساواک مهم گرداند که در آن آمده بود: «نام اعضای جمعیت در دفاتر، رمزی بوده و هر سازمان یا شعبهای فقط افراد خود را خواهد شناخت.» 2 آیتالله امینی در گفتوگویی درباره بازجوییهای آن روز راجع به اساسنامه فوق گفته:
«... عمال رژیم سخت حساسیت پیدا کرده بودند و از کشف اساسنامه که کاشف بود از وجوه تشکیلات وسیع، به وحشت افتادند... کاملا گیج شده بودند که چه بکنند.... آنها اصرار داشتند که تهیهکننده اساسنامه را بشناسند. میگفتند چنین اساسنامهای کار شما نیست، شما عامل اصلی را معرفی کنید تا آزاد شوید...»3
اما اساسنامه توسط آیتالله محمدتقی مصباح یزدی از اساتید حوزه نوشته شده بود. از همین روی، آقای مصباح به مدت شش ماه از قم رفت و به صورت مخفیانه در مناطق مختلف زندگی کرد.4 او در طی این مدت اقدام به تغییر خط خود نمود و پس از زندگی پنهانی در آشتیان و رفسنجان و روستاهای یزد، با اسم مستعار به یکی از روستاهای اطراف تهران رفت و سپس به قم بازگشت که توسط ساواک دستگیر شد ولی با توجه به تغییر خط و پنهانکاری و زیرکی وی، ساواک نتوانست به نتیجهای برسد.
خط رمزی یا علوم غریبه؟!
مسئله دیگر این بود که آیتالله مصباح، گزارشهای و صورتجلسات تشکیلات را هم مینوشت و برای اینکه موضوع لو نرود، الفبایی را مبنای نگارش گزارشها قرار داده و درواقع خط ویژهای اختراع نموده بود.5 حضرت آیتالله خامنهای در این باره گفته اند:
«... آقای مصباح یزدی صورتجلسات را در یک دفتر به زبان رمزی - که خود آن را اختراع کرده بود و به خطوط علوم غریبه شباهت داشت - مینوشت و برای اینکه بیشتر رد گم کند، در آغاز دفتر نوشته بود: کتابی در زمینه علوم غریبه یافتم و آن را رونویسی کردم...»6
آیتالله مصباح یک بار دیگر هم پس از حمله ساواک به منزل امام خمینی و کشف نامهای که در اواخر سال 42 به امام نوشته بود، به دلیل شباهت خط آن نامه با اساسنامه مذکور، دستگیر شد ولی با توجه به تغییر خط ایشان و پاسخهای منفی و سربالایی که به بازجویان میداد، آنها را ناامید و ناموفق باقی گذارد. حضرت آیتالله خامنهای درباره این ویژگی آقای مصباح گفتهاند:
«... آقای مصباح تا آخرش هم الحمدلله گیر نیفتاد، از بس که ایشان آرام و با ملاحظه کار میکرد»7
تا 35 سال معلوم نشد
اما این آرامش و ملاحظه آیتالله مصباح یزدی در تمام طول سالهای مبارزه و نهضت امام و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داشت و از همینروی بسیاری حتی نزدیکان و دوستان آیتالله از عمق فعالیتهای انقلابی ایشان اطلاع نداشتند.
حتی مرحوم سید هادی خسروشاهی در سال 1368 هم هنوز از نقش انحصاری آقای مصباح در انتشار یک نشریه انقلابی به نام «انتقام» (که در دوران خفقان پس از تبعید حضرت امام منتشر میشد) مطلع نبود. تا اینکه در سال 1379 در ادامه انتشار اسناد تاریخ انقلاب اسلامی، متوجه شد که آمادهسازی نشریه فوق از نوشتن مقالات و تکثیر و حتی سیمزنی و بستهبندی آن تماما و منحصرا توسط آیتالله مصباح صورت میگرفته و ایشان هیچ همیار و همکاری بهجز در هنگام توزیع نشریه نداشتند و این موضوع را فقط زمانی که مرحوم خسروشاهی از ایشان جویا شد، آیتالله مصباح پس از 35 سال بازگو کرد.
تاثیر فکری و اخلاقی آیتالله مصباح بر روحانیون و طلاب و دانشجویان و نسل جوان با روشی آرام و بدون غوغا و جنجال، باعث شد که دشمنان انقلاب و اسلام، او را در ردیف اول هجمه و حملات رسانهای و ترورهای شخصیتی خود قرار دهند. اما علیرغم حجم عظیم تبلیغات سوء علیه ایشان، همچون نامش با بصیرت شگرف برگرفته از اسلام ناب محمدی (صلیالله علیه و آله) چراغ روشناییبخشی بود بر راه جوانان و دانشجویان و طلاب؛ تا همچنانکه آرزویش بود، انتظار حضرت ولی عصر (عجلالله تعالی فرجه الشریف) را بهتر درک کنند و برای سربازیاش آماده شوند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- مرکز اسناد انقلاب اسلامی، خاطرات سید علی خامنهای، شماره بازیابی، ص1238.
2- شرح اسم، هدایتالله بهبودی، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ویراست جدید، تابستان 1391، ص 228.
3- یاران امام به روایت اسناد ساواک، روایت پایداری، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ص 66.
4- مصباح دوستان، صفحات 86 تا 94.
5- شرح اسم، پیشین، ص 157.
6- خون دلی که لعل شد، مؤسسه فرهنگی پژوهشی انقلاب اسلامی، چاپ اول، ص 80.
7- شرح اسم، همان.